بوشِهر از استانهای جنوبی ایران است که در حاشیه خلیج فارس قرار دارد. این استان با مساحتی حدود ۲۷٬۶۵۳ کیلومتر مربع جمعیتی معادل ۶۹۴٬۰۰۰ نفر را در بر میگیرد که از این تعداد ۴۸٫۷ درصد، روستانشین و ۵۱ درصد، شهرنشین و ۳ درصد بقیه، غیرساکن بوده اند. استان بوشهر بر 27 درجه و 14 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 6دقیقه تا 52 درجه و 58 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. این استان از شمال به استان خوزستان و قسمتی از کهکیلویه و بویراحمد از جنوب به خلیج فارس و قسمتی از استان هرمزگان از خاور به استان فارس و از باختر به خلیج فارس محدود است. استان بوشهر با خلیج فارس بیش از ششصد کیلومتر مرز دریایی دارد و از اهمیت راهبردی و اقتصادی قابل توجهی برخوردار است.
وشِهر از استانهای جنوبی ایران است که در حاشیه خلیج فارس قرار دارد. این استان با مساحتی حدود ۲۷٬۶۵۳ کیلومتر مربع جمعیتی معادل ۶۹۴٬۰۰۰ نفر را در بر میگیرد که از این تعداد ۴۸٫۷ درصد، روستانشین و ۵۱ درصد، شهرنشین و ۳ درصد بقیه، غیرساکن بوده اند. استان بوشهر بر 27 درجه و 14 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 6دقیقه تا 52 درجه و 58 دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار دارد. این استان از شمال به استان خوزستان و قسمتی از کهکیلویه و بویراحمد، از جنوب به خلیج فارس و قسمتی از استان هرمزگان، از خاور به استان فارس و از باختر به خلیج فارس محدود است. استان بوشهر با خلیج فارس بیش از ششصد کیلومتر مرز دریایی دارد و از اهمیت راهبردی و اقتصادی قابل توجهی برخوردار است.
بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور استان بوشهر مشتمل بر هشت شهرستان، هفده بخش، سیزده شهر، سی و شش دهستان و ششصد آبادی دارای سکنه است. شهرستانهای استان بوشهر:
به طوری که از اسناد و اطلاعات برمیآید، این منطقه به علت موقعیت راهبردی مناسب برای برپایی پایگاه دریایی و بندرگاه، مورد استفاده پادشاهان عیلام قرار میگرفت. در زمان هخامنشیان که کشور ایران به بیست ساتراپنشین (استان) تقسیم میشد، سرزمین بوشهر جزء ساتراپ نشین پارس بود. داریوش فرمان داد که حفر ترعه نیل به دریای سرخ را دنبال کنند. این کانال محققاً راهی بود که به جای کانال سوئز امروز میتوانست خلیج فارس و دریای عمان را از طریق دریای سرخ مستقیماً به مصر و مدیترانه اتصال دهد. گورهای کنده شده بر سطح سنگی جزیره خارک دلیل بر حضور سربازان هخامنشی در استان بوشهر است که برای نگهبانی از چنین راه طولانی تدارک شده بود. خلیج فارس به دلیل موقعیت راهبردی و به لحاظ اهمیت اقتصادی و بازرگانی، در طول تاریخ همواره از سوی کشورها و دولتها برای تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت مورد توجه قرار گرفته است. اولین یورش دولتهای اروپایی به کرانههای خلیج فارس در سال هزار و پانصد و شش میلادی با حمله پرتغالیها تحت عنوان محافظت و حراست از منافع پرتغال در برابر بازرگانان مصری و ونیزی صورت گرفت. در سال هزار و سیزده هجری قمری شاه عباس با انگلیسیها متحد شد و دست پرتغالیها را از خلیج فارس کوتاه کرد.
از سال ۱۱۴۸ هجری قمری نادرشاه بوشهر را که دهکدهای بیش نبود مورد توجه قرار داد و مشغول آماده کردن بوشهر به عنوان یک بندر و اسکله کشتیسازی با استفاده از چوب جنگلهای مازندران شد. همچنین برای تأمین ارتباط جزایر و سواحل خلیج فارس درصدد تأسیس نیروی دریایی برآمد. در سال ۱۱۴۸ هجری قمری لطیفخان را به ایالت دشتستان و دریاداری کل کرانههای خلیج فارس انتخاب و اعزام کرد. این شخص برای تهیه ناوگانی در خلیج فارس، بوشهر را مرکز دریایی خود قرار داد. در اواخر سلطنت نادر ایران بیست و سه تا بیست و پنج فروند کشتی جنگی در خلیج فارس داشت. بدین ترتیب از زمان نادرشاه بوشهر روی به پیشرفت نهاد و حتی مدتی بندرعباس را نیز تحت الشعاع خود قرارداد. پس از قتل نادر در اثر هرج و مرجی که در ایران پدید آمد، کشتیهای جنگی توسط حکمرانان و شیوخ اطراف خلیج فارس ضبط گردید. همچنین بندر بوشهر و بندرعباس نیز اهمیت سابق خود را از دست دادند. تجار هلندی که در سال هزار و ششصد و بیست و سه میلادی روابط بازرگانی خود را با ایران شروع کرده بودند پس از قتل نادر ایران را ترک کردند و بصره را مرکز تجارت خود قرار دادند، اما پس از مدتی در اثر دسیسه رقبای انگلیسی و به منظور نزدیکی بیشتر با دهانه خلیج فارس، تأسیسات تجاری خود را به خارک منتقل کردند و در عین حال از پرداخت اجاره بهای خارک به میرمهنا حاکم بندر ریگ و جزیره خارک خودداری نمودند. میرمهنا در سال هزار و هفتصد و پنجاه و شش به تأسیسات هلندیها حمله برد، دژ آنها را تسخیر کرد و آنها را از جزیره بیرون راند، ولی به سبب اینکه در دفعات متعدد بنای سرکشی و تمرد از دستورات کریمخان زند را گذاشت و مدتی آرامش خلیج فارس را بر هم زد، کریمخان او را شکست داد و جزیره خارک و بندر ریگ را تصرف کرد. در همین زمان نفوذ انگلیسیها در کرانهها و جزایر خلیج فارس و بویژه سرزمین بوشهر روبه گسترش نهاد و آنها موفق شدند اجازه تأسیس تجارتخانههایی را در بوشهر با امتیازات فوقالعاده به دست آورند. دودمان قاجار که پس از زندیان روی کار آمد چندان نفوذی در خلیج فارس نداشت، به همین دلیل، رفته رفته نفوذ انگلیسیها در خلیج فارس بیشتر شد و زمام امور خلیج فارس و دریای عمان به دست آنها افتاد و جنرال کنسول در بوشهر مدت بیست سال بر همه خلیج فارس حکمرانی کرد.
در زمان ناصرالدین شاه ارتش ایران هرات را اشغال کرد و به دنبال آن حالت جنگی میان ایران و فرانسه و انگلیس به وجود آمد. به دنبال این مسئله ناوگان انگلیس در خلیج فارسی مرکب از هشت کشتی جنگی و تعدادی ناوگان بخاری و بادی به ایران حمله کردند و جزیره خارک را متصرف شدند. پنج روز پس از آن نیروهای انگلیسی در نزدیکی بوشهر در خاک ایران پیاده شدند و آغاز به پیشروی به سوی برازجان کردند. قوای ایران برازجان را تخلیه و عقبنشینی کرده بود. بنابراین قوای انگلیس انبار اسلحه و مهمات برازجان را منفجر کرد و سپس به بوشهر بازگشت. سرانجام در نبردی که در نهم ژانویه هزار و هشتصدو پنجاه و هفت میلادی در خوشاب میان ایران و انگلیس رخ داد، انگلیسیها موفق شدند سپاه ایران را شکست دهند. بیش از جنگ اول جهانی بار دیگر دولت انگلیس منطقه بوشهر را مورد تجاوز قرار داد و در سال 1913 میلادی جنگ سختی بین نیروی انگلیس و دلیران دلواری در گرفت. در جریان این جنگ رئیس علی دلواری و مردم تنگستان و دشتستان نقش برجستهای ایفا کردند. رئیس علی دلواری از مشروطه خواهان بنام جنوب ایران بود که در سال 1299 هجری قمری در روستای دلوار تنگستان دیده به جهان گشود. در بیست و پنج سالگی به صفوف مبارزین مشروطهخواه جنوب ایران پیوست و همکاری نزدیکی را با محافل انقلابی و عناصر مشروطه طلب ایران آغاز کرد. با کودتای ضد انقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطهخواهان در هزار و سیصدو بیست و شش هجری قمری و بمباران مجلس شورای ملی و استقرار دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، رئیس علی به همراه سیدمرتضی علمالهدی اهرمی به مبارزه علیه استبداد صغیر پرداخت. در سال هزار وسیصد و بیست و هفت هجری قمری با کمک تفنگچی تنگستانی، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلی شاه پاک کرد و اداره گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسیها که اداره گمرک را در اجاره داشتند گران آمد وآنان برای تضعیف مشروطهخواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانی پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یاری جستند.
جنگ میان رئیس علی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال هزار و سیصد و سی و سه ه.ق ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش تفوق یابند. تا این که در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر در شب بیست و سه شوال هزار و سیصد وسیوسه ه.ق (سوم سپتامبر هزار و نهصد و پانزده میلادی) هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. وی هنگام شهادت حدود سی و چهار سال داشت. مبارزات رئیس علی دلواری برگ زرین دیگری در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است.
در سدههای آغازین اسلامی، منطقهای با نام «کُران» یا «کاران» یا «کاریان» به عنوان آخرین ایستگاه کاروانهای بازرگانی به سمت «سیراف» معرفی شده است. محل این منطقه جایی در استان بوشهر ایران است. جغرافی نویسان مسلمان تا سده ششم هجری از این توقفگاه یادکردهاند و در متون تاریخی نیز گاه به گاه از آن نامی برده شده است. محل دقیق «کُران» تاکنون بر ما ناآشکار مانده بود. پژوهشگران درون و برونمرزی که پیرامون «سیراف» و بازرگانی دریاییِ آن، نوشتارهای پرشماری به چاپ رسانده اند، تنها به یادکرد نام این منطقة مهم بسنده نمودهاند. در پی پژوهش میدانی بازماندههای چند نیایشگاه دورة اشکانی و ساسانی در منطقة یافت شده است. «کُران» به عنوان پس کرانه «سیراف» موقعیت مهمی در بازرگانی دریاییِ ایران داشته و در طول تاریخ، نشیب و فرازهای بسیاری به خود دیده است.
تَموکَن رانمِسا از بندرهای باستانی در استان بوشهر ایران بوده که در لوحههای هخامنشی تخت جمشید از آن نام برده شده است.
هخامنشیان در دورن طولانی حکومت خود بر ایران و مرکزیت پارس، توجه ویژهای به دریای پارس و بهره مندی مختلف از آن داشتند. در این رابطه بنادر متعددی در حاشیه آن ایجاد نموده و یا از کهن بندرهای ایلامی مانند لیان بهره گرفتند. با این که در منابع مختلفی از تموکن (تااوکه) به عنوان بندر ساحلی نام برده شده ولی با فاصله حدود چهل و پنج کیلومتری از دریا قرار گرفته بود و پشت بندر لیان ایلامی بود که نام آن در دوره هخامنشی هنوز معلوم نگردیده است. بندر سیراف (البته با احتیاط)، گوگانا (که جای آن به درستی مشخص نیست)، اپوستانه و هرمزی دیگر بنادر هخامنشی حاشیه دریای پارس بودند. اطلاعات مختصر از نامها و جایگاه نسبی جغرافیایی بنادر مذکور، بیشتر از خلال متون کلاسیک جغرافیایی یونانی مانند نوشتههای بطلمیوس، پلین، آریان و نئاروک (دریاسالار اسکندر) معلوم میشود. در حالی که کشف بیش از سی هزار لوحه گلی هخامنشی به خط ایلامی در گنجخانه و دژخانه تخت جمشید در سال 1312 خورشیدی برابر با 1933میلادی میتواند بسیاری از مسایل را بدون تقریب و حدس معلوم کند ولی متأسفانه آسیب دیدگی برخی الواح و عدم پیشرفت در خواندن این متون، باعث ابهام و سؤالات مختلفی در این رابطه شده است. با این که بیش از هفتاد سال از آن رویداد میگذرد ولی با تلاش حرج کامرون هشتاد و پنج لوحه در سال 1948 م خوانده و منتشر شد و کار سترگ ریچارد هلک با خواندن و توضیح دو هزار لوحه دیگر در سال 1969 م منتشر شد تا دریچه تازهای بر روی علاقه مندان به تاریخ و جغرافیای تاریخی هخامنشیان بگشاید. در بخشی از این الواح نام شهری به نام تموکن (تااوکه) و تموکن رانمسا Tamukkan Ranmesa آمده است. در این رابطه حفاریهای تازه باستانشناسان ایرانی در کاخ درودگاه دشتستان، جایگاه این شهر را بین رودهای دالکی و شاپور (گرانیس) گمان میزند
باستانشناس ایرانی، غلامحسین نظامی، در مقالهای تحت عنوان «تااوکه کلانشهر هخامنشی در مجاورت دریای پارس»، که در 26/12/83 در همایش توسعه دشتستان ارایه نمود جایگاه تااوکه را نه در کنار رود سیتاکوس (مند) و یا بر حاشیه دریا در حوالی گناوه و دیلم بلکه در پیوندگاه دو رود شاپور (گرانیس) و دالکی میداند. از دید او شهر تااوکه در زمان سلوکیان و اشکانیان هم به حیات سیاسی اقتصادی خود ادامه داده و در زمان ساسانیان به پنج یا شش کیلومتر به ناحیهای در شمال شرقی جایگاه هخامنشی خود، خیز برداشته و در حاشیه رود شاپور به عنوان شهر توز جلوه گر شده است و در ادامه، در دوران اسلامی به توز، توج و یا توح تغییر نام داده است. شهری که در اقصی نقاط امپراتوری ساسانی کتان آن شهرتی تام و تمام یافته بود و نیز در زمان ورود اسلام به ایران بخشی از کتب فتوح را به خود اختصاص داد. به باور غلامحسین نظامی شهر تموکن (تااوکه) هخامنشی نه برازجان و زیرا (توز ساسانی) بوده است بلکه این شهر میان رود شاپور و دالکی در نزدیکی اتصال آنها در محل درودگاه و جتوط قرار داشت و بقایای دو کاخ بردک سیاه (در درودگاه) و سنگ سیاه (در حوالی جتوط) که هر دو مربوط به دورهٔ داریوش اول هخامنشی است مؤید بخشی از این شهر مهم هخامنشی است. اما نباید غافل شد که همان طور که در دوره ساسانی با مشکلی در تاریخ نگاری ریواردشیر (ریشهر) بوشهر امروزی مبنی بر وجود هم زاد و هم نام دیگری در ارگان (ارجان دوره اسلامی) برخورد میکنیم که باعث ایجاد فهم نادرست تاریخ بوشهر عهد ساسانی، به دلیل خلط مباحث تاریخی شده است، در دوره هخامنشی هم به گفته آقای دکتر عبدالمجید ارفعی، ایلامشناس مطرح دنیا، ما دو تموکن داریم یکی در چاهک نیریز فارس کنونی و دیگر «تموکن رن میسه» که به باور ایشان دومی مربوط به بوشهر است. در این ارتباط آقای دکتر ارفعی معتقدند که اکثر الواح مربوط به هخامنشیان که نام تموکن در آنها ذکر شده، منظور تموکن نیریز است نه تموکن استان بوشهر، با این حال، باز جای پژوهش و تحقیق وجود دارد. هنوز هزاران لوحه از الواح گلی مکشوفه تخت جمشید خوانده نشده و شاید این فرضیه به زودی دگرگون شود. با توجه به مسایل مذکور، تموکن رانمسا یا تموکن بوشهر با وجود سه کاخ هخامنشی، نقش داریوش و طلاهای به کار رفته در معماری آن، که اخیرا در مطبوعات محلی و کشوری منعکس شده، میتواند از تموکن نیریز بسیار بااهمیتتر بوده باشد.
1-قصر اردشیر ، دشتستان
2-غار چهل خانه ، دشتستان
3-گور دختر ، دشتستان
4- آب انبار قوام ، بوشهر
5- شهر باستانی صیرف
6-قلعه زرخضر خان ، اهرم
1-آرامگاه حاج محمد ابراهیم اصفهانی ، جزیره خارک
2-مسجد شیخ سادون ، بوشهر
1-جزیره خارک ، بوشهر
2-ساحل خلیج فارس ، بوشهر
1-موزه بوشهر ، بوشهر
2-مراسم زار ( لیوا ) ، بوشهر